در همسایگی گودزیلا-قسمت نهم
رادوین باچشمای گردشده بهم زل زدوباتجب گفت:چته دیوونه؟!چراجیغ میزنی؟!خل بودی خل ترشدیا!!!
اخمی کردم وازجام بلندشدم...به سمتش رفتم وگفتم:وقتی بهت می گم خوب نشده یعنی خوب نشده پس هی نگوشکسته نفسی نکن...من چه شکسته نفسی دارم که باتو بکنم هان؟!می گم بدشده آقاجان...خیلیم بدشده!!
لبخندی روی لبش نشست وگفت:ای بابا...انقدخودت ودست کم نگیر!!مرغ دیروزت خیلی خوشمزه بود.مگه میشه غذای امشبت بدمزه باشه؟!حتماخوش مزه اس.
ودستش وبردسمت درقابلمه وقبل ازاینکه من بتونم عکس العملی نشون بدم،خیلی سریع درش وبرداشت!!!
چشمتون روزبدنبینه...وقتی نگاهش افتادبه اون کرمای مریض بدحال رنگ پریده چشماش شدقددوتاسیب زمینی!!!
درحالیکه به ماکارونی زل زده بود،باتعجب گفت:این چیه؟!
ازسرناچاری لبخندی زدم وگفتم:قراربودماکارونی باشه!!
دانلود
- دانلود فایل از سرور اصلی
- نام :در همسایگی گودزیلا-قسمت نهم
- حجم فایلkb:419.41
- پسورد در صورت نیاز: yaddashtkon.loxblog.com
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: رمان ایرانی ، ،
برچسبها: